متن کامل مناطره احمدي نژاد وموسوي (4)
...احمدي نژاد گفت: 27سال در دوره جنابعالي، جناب آقاي هاشمي و جناب آقاي خاتمي، آمريکا به دنبال براندازي بود. امروز آمريکا رسما اعلام مي کند که ما به دنبال براندازي نيستيم.

کدام سياست خارجي موفق بوده وکدام ذلت آفريده است. کدام سياست خارجي استقلال ما را حفظ کرده و کدام بيشتر امتياز داده و دستاوردي نداشته است.
15 سال اروپاييان مي گفتند ، ما مي خواهيم گفت وگوي انتقادي کنيم با ايران .هرروز مي آمدند و مي گفتند که آقا ايران حقوق بشر را رعايت نمي کند.
بنده دو تا سوال کردم راجع به هولو کاست . دوتا سوال تمام نظام حقوق بشر غربي براثر آن زير سوال رفته است. آنها دارند فرياد مي زنند . من تعجب مي کنم . اسراييليان فرياد مي زنند . غربيها هم فرياد مي زنند . بعضي دوستان هم مي گويند آبروي ايران رفت . چطورآبروي ايران رفت. ما که نبايد بنشينيم دشمن بيايد درخانه ما . بعد شروع کنيم با او مواجه بشويم.
امروز تهديد براي هميشه از ايران برطرف شده است . البته همه اينها به همت ملت بزرگ . ايستادگي ملت بزرگ . فداکاري ملت بزرگ. رهبري عزيز و عنايات حضرت ولي عصر عليه سلام بوده است.
من تعجب مي کنم . آقاي موسوي بد نيست يک سفرخارج از کشور بروند و ببينند که دولتها وملتها چگونه ازايشان استقبال مي کنند.
در دوره خود ايشان، ايشان چندتا مسافرت خارج ازکشور رفت. آن موقع ايران سرافکنده بود يا الان ، البته نمي خواهم بگويم که آن موقع ايران سرافکنده بود خير آن موقع هم عزيز بوديم ولي ازديد قدرتهاي بزرگ نه.
اگرنگاه جنابعالي (آقاي موسوي ) اين است که ما بايد سعي کنيم چهارتا قدرت بزرگ را راضي کنيم ، اين برخلاف نظر امام ، برخلاف منطق و استقلال ماست .
اما اگر نه ما بايد با توده هاي وسيع ملتها و دولتها ارتباط داشته باشيم. در چهارسال بيش از 60 رييس دولت به ايران سفرکرده است .درهيچ دوره اي سابقه نداشته است.ما عزيز نيستيم. 118 عضو جنبش عدم تعهد از برنامه هسته اي ما حمايت کرد.
من حالا اينجا مي خواهم بگويم، جناب آقاي موسوي سوال مي کنم ازشما که درزمان آقاي هاشمي تورم شد 5/49درصد، 49ميليارد دلار استقراض خارجي کرديم . بحران هاي اجتماعي بسياري از شهرهاي بزرگ مارا در برگرفت و عده زيادي کشته شدند ، شما احساس نگراني نکرديد؟ وقتي که تحريم شد و 20 ميليون دلارآقاي کلينتون گذاشت مبني براينکه هرشرکتي که بالاي 20ميليون دلار با ايران قرارداد نفتي ببندد، تورم شد 5/49درصد شما(چرا ) نگران نشديد ؟
وقتي که جريان برانداز در 18تير شروع کرد ومي خواست تهران را بگيرد و حرکت کند به سمت مرکز حکومت و علنا هم اطلاعيه دادند و از بيرون ازکشور هم حمايت شدند وبه قول خودشان مي خواستند انقلاب مخملي را راه بيندازند شما (چرا ) نگران کشورنشديد؟
مجري برنامه خطاب به احمدي نژاد : آقاي احمدي نژاد اگر ممکن است کوتاه ، وقت تان گذشت ...
احمدي نژاد خطاب به ميرحسين موسوي گفت: شما نگران نشديد . امروز (به من) مي گوييد چرا گفته ايد هولوکاست. من ازشما سوال مي کنم چرا نبايد بگوييم هولوکاست.
ما بايد بنشينيم و اروپاييان بيايند راجع به حقوق بشرما حرف بزنند يا ما بايد بگوييم شما آزادي نداريد. استعمار داريد مي کنيد . ملتها را داريد خفه مي کنيد. سياست خارجي اين دولت ، سياست برآمده از متن مردم . متن خط امام و عزت آفرين است . مي بينيد . چطورشد که آنها عقب نشيني نکردند . امروز مساله هسته اي ايران در دنيا مساله دست دهم شده است.
درحاليکه که يک روزي اينجا به ما گفتند ،خط قرمز را بگذاريد شوراي امنيت . خب شوراي امنيت هم رفت . عبورکرديم . چکارکردند. تحريم کردند. الان چکارمي توانند بکنند. اصلا مگر مي شود از موضع نرمش در برابر مستکبرين ايستاد.
درهمين تهران،آقاي موسوي مقاله نوشتند ،دوران امام ،شما سکوت کرديد . دولت وقت از آن مقاله نويس حمايت کرد. شما سکوت کرديد . شما نگران شديد؟. من به شما علاقه مندم ولي نمي توانم ازاتهامات بي اساسي که به ملت زده مي شود يا توهين هايي که به ملت مي شود از اينها بگذريم .
ميرحسين موسوي گفت: صحبت از خط امام شد . من جا دارد که يک خاطره اي از حضرت امام دراينجا نقل بکنم. يک موقعي اسراييلي ها آمدند و حمله کردند به جنوب لبنان و درداخل کشور همه به اين اتفاق رسيدند که ما بايد نيرو بفرستيم و به اصطلاح اسراييلها را بيرون کنيم و کنار لبنانيها بجنگيم.
آن موقع شهيد همت هم قرارشد که رييس لشکرهايي باشد که قراربود بفرستند. نيروهايي را هم پيشاپيش اعزام کردند که درلبنان بررسي کننند اين نيروها بايد درکجا مستقربشوند.
آن شبي که فردايش قراربود نيروها فرستاده بشود. بياد دارم که جلسه روساي سه قوه بود و شهيد هميت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که خيراست اين بحث و بعد گفتند که امام فرمودند راه قدس از کربلا مي گذرد يعني شما بپردازيد به جنگتان. چکارداريد به لبنان که نيرو بفرستيد به آنجا . راه قدس ازکربلا بگذرد. حالا ما بحث مان برسراين قضيه است.ما مي گوييم که نظام تصميم گرفت که بگويد.براي اينکه با هنجارهاي بين المللي سازگار باشد ولي هدف خودش را دنبال کند درمورد اسراييل فقط اين حرف گفته بشود که ما موافق اين هستيم که همه مردم فلسطين جمع بشوند . حتي آناني که بيرون از کشور مهاجرت کرده اند.
اينها هرکس يک راي .اعم ازيهودي ، مسلمان ومسيحي راي بدهند و سرنوشت خودشان را خودشان تعيين بکنند. اين نيز بطور کامل با هنجارهاي بين المللي سازگاراست . جاهاي ديگر هم عمل شد. بعد ازجنگهاي استعماري .
ما وقتي که به اجتهاد خودمان و بنا به تندروي خودمان . افراط گري خودمان. درموقعيتي که 20سال است اين شعار به همين شکل داده مي شود . ما مي آْييم از اين فراتر مي رويم خوب همينجاست که مصيبت ايجاد مي شود.به عوض اينکه اسراييل را منزوي بکنيم آمده ايم او را بيشتردرمعرض مظلوميت قرارمي دهيم . درهمين دوربان در سويس ، مساله اي که ايجاد شد اروپاييان بعد ازکشتار غزه درمقابل اسراييل بودند داشتند قطعنامه صادرمي کردند و موضع داشتند. آنهم بخاطر موضعگيري واشتباه ما و آن لطماتي که حيثيت ما خورد . همه شان پشت اسراييل بازهم جمع شدند.
آيپک که بزرگترين نهاد صهيونيستي درآمريکاست وجود اين سياست را براي خودش نعمت مي شمرد. ما حالا داريم همين را مي گوييم که براساس همين چيزي که مي گويند نبايد خيال بافي بکنيم درمورد مسايل جهاني . واقع بينانه بايد عمل بکنيم. با تدبير بايد عمل بکنيم. مشکلي که بنده دارم برسر چيزهاي دراز مدت نيست بلکه برسريک سري روشهاي اجرايي معمول است.
ببينيد آيا وزارت خارجه و مامورين حساس ما و آنهايي که آگاه هستند ونيروهاي متفکر ما هستند چه در دانشگاه، چه درخود وزارت خارجه اين مساله را تاييد نمي کنند و نظير اين را ما يکي دوتا نداريم.
ببينيد، بنده يک بحثي کردم، توي همين تبليغات انتخاباتي هم گفته ام در هرزمينه اي با هرروشي که باشد اگر ما افراط داشته باشيم به دنبالش تفريط داريم .
براي مثال، ما مي آييم اين صحبت تند (هولوکاست ) را راجع به اسراييل مي کنيم يعني هولوکاست را مطرح مي کنيم بدون اينکه به فايده وهزينه آخرش فکري بکنيم مبني براينکه آيا اين ما را به نتايج خودمان مي تواند نزديک بکند يا نه.
نتيجه اش اين مي شود که يک وقتي مشاهد مي شود اوضاع بد شد معاون ما مي آيد و مي گويد ما دوست مردم اسراييل هستيم. آن درمقابل اين است. يعني آن افراط اين تفريط را هم مي آورد که او تصور بکند که ما دوست هستيم.
ازاين موضع هم دست برنمي دارد ،مگراينکه يک تشري به او آمده باشد مبني براينکه ايشان عقب نشيني بکند. آنوقت چگونه مردمي که غاصب هستند و تمام سرزمينهاي فلسطين را گرفته اند و ما يکباره دوست آنها مي شويم . من مي گويم که اين اظهارنظر درمقابل افراطي است که ما درآنجا کرديم.
حالا شبيه اين را ما درمورد مسايل سياسي واقتصادي هم داريم که کم نيست و حالا من قصد ندارم که راجع به خليج فارس يا به کشورهاي ديگر رفتن صحبت کنم که هرکدام براي ما هزينه هاي سنگيني را به دنبال داشت.
عدم امنيت ذهني خودشان را در اقتصاد و صنعت ، در مبادله اي که با جهان دارند در بي اعتبار شدن گذرنامه هايشان، در سطح بين المللي تحقير شدن ايراني ها درسراسر دنيا درک مي کنند، ايا يک دولت درمقابل اين مسئله ايراني و ايرانيت براي خودش يک مسوليت دارد يا ندارد.
من مي گويم که دولت بسيار بي اعتنا به اين نوع مسايلي است که مربوط به رنج و درد و مشکل مردم است واقعا من دلم براي مردم مي سوزد با اين سياست هايي که ما داريم و اين بلاهايي که سرشان مي اوريم ازاين طريق اين افراط کاري هايي که ما داريم و اينها را من بر مي گردم به آن ديد اول که متاسفانه در سياست خارجي ماست .
بعد مسايل ديگري که مطرح شد، اقاي هاشمي گفتم مرد بزرگي است امام هم راجع به ايشان صحبت کرده بود، نقاط ضعف وقدرتش را ايشان مي تواند صحبت بکند ولي نبايد ديگري، يک کمي سن من هم زياد است. تو عالم سياست قبل از انقلاب و بعد از انقلاب هم بودم مردم يک کمي فکر دارند ما براي اينکه بگوييم خيلي تنها مانديم سه تا دوره را بهم پيوند بدهند اين که سه تا طرز فکر است.
براي اينکه ما درمقابل اين طرز فکر قرارداريم خوب مردم اين را نمي پذيرد چرا اصلا ما اين بحث را مي کنيم خوب اقاي خاتمي که آدم کمي هم نيست ، ادم سياسي مطرح در سطح کشور هست ، هشت سال هم رييس جمهوري بوده ْ اقاي هاشمي هم همينطور ايشان مجال صحبت و گفت وگو با انها را دارند مي توانند در راديو تلويزيون اين صحبت ها را برقرار کنند ماشالله صدا و سيماهم که در اخيتار دوستان هست بطور ظاهر مي توانند دعوت کنند در يک ميز گردي با انها صحبت بکنند مسايل را حل کنند چه ربطي به عقايد بنده دارد بنده مي گويم اين سياست خارجي شما باعث شده که کشور لطمه وحيثيت ما لطمه بييند و اين شير غران ايراني را در بند بکند هم سياست خارجي واقتصادي شما ، برمي گردم به يک مسئله ديگر در رابطه با همبستگي ملي ما چه کار داريم مي کنيم چه بلايي سردانشگاهايمان و محيط هاي جوانان و مردم اورديم که بنده هرجا مي روم اعتراض است هرجا مي روم مي گويند به ما اهانت شده است.اين دانشجو را ستاره دار کرديم آنرا دستگير کرديم ان يکي را دستگير کرديم آنرا از دانشگاه بيرون کرديم.
بنده يک روشنفکر هم هستم، فردي مي ايد پانزده بار کتابش چاپ شده ،مجوز از همين دولت گرفته در چاپ شانزدهم جلويش را مي گيرند آخر دولت حيثيتي دارد ،نظام ما حيثيتي دارد هر دولتي بايد مقيد باشد به آن امضاها وحرف هايي که مي زند سر حرفش بايد بايستد الان شما خود مردم ، خود انتشاراتي ها مي دانند اين انتشاراتي ها در اين چهار سال چند تا بودند به چند تا رسيدند و چند هزار تا کم شدند چه مشکلاتي دارند.
ببينيد يک کارهايي مي شود که واقعا دردناک است و آدم را اذيت مي کند بالاخره همه ما يک هويت اسلامي ايراني داريم ، انساني هستيم، شما فکر کنيد يک کتاب فروش بدبخت و بيچاره اي که با زور يک بيست جلد کتاب چاپ کرده کافي است که وزارت ارشاد چهارتا از اين کتابها را درحبس نگه دارد درچاپ دوم و سومش ورشکست مي شود همينطور که دارند ورشکست مي شوند خوب اين در مقابل نظام قرار مي گيرد علت اينکه اين همه هنرمند در مقابل دولت هستند براي چيست ، بنده اعتقاد دارم که هنرمندان خيلي سياسي نيستند و در سياست روز اصلا وارد نمي شوند اما به تنگ امده اند، مشکل پيدا کرده اند در سطح ملي به دليل همين سياستها وحالا خود روحانيت هم از يک طرف ديگر رابطه دولت با روحانيت را ما مي بينيم که به چه شکل است، مرجعيت چگونه با دولت روبرو مي شود وتوهين هايي که در اموزش و پرورش به پيامبر اسلام شد چه واکنش نشان داديم تمام اينها يک نوع بدبيني نسبت به دولت ايجاد کرده خوب من مي گويم آيا دولت نشسته و فکر کرده که چرا رابطه اش با روحانيت خراب شده چرا رابطه اش با روشنفکران از بين رفته چرا باجوانان ارتباط خودش را ازدست داده ، بنده هرجا که مي روم چندي نفري شعار مي دهند و جلسه را بهم مي زنند و سروکله مي زنند وتحريک مي کنند، بقيه شعار عليه اين نوع سياست ها مي دهند.
حالا در رابطه با سياست داخلي بنده اين را بازتر خواهم کرد که يکي از کارهايي که دولت مي کند بنظرم برخلاف نص صريح فرمان هشت ماده اي حضرت امام است. دولت مردم را خودي و غير خودي مي کند اين را بخودش جذب مي کند و آن يکي را خلاف سليقه خودش مي داند آنرا از اين جدا مي کند .
مجري: آقاي موسوي 21 دقيقه صحبت کردند و آقاي احمدي نژاد 23 دقيقه.
اقاي احمدي نژاد بفرماييد.
احمدي ن‍ژاد گفت: خيلي ممنونم از اقاي موسوي اجازه بدهيد باز آن حرفم را تکرار کنم. اقاي موسوي من بعضي وقتها دلم مي سوزد يک اطلاعاتي را شما مطرح مي کنيد که مي دانم از روي بي اطلاعي است.
من يک موردش را باز مي کنم براي اينکه معلوم بشود که اطلاعات شما ازکجاست. دانشجويان ستاره دار ، اين ستاره دار از کجا درآمد که اقاي موسوي امروز مي کوبد در کله اين دولت و استنادش هم به حرف يک عده اي است که من نمي دانم اين عده کي هستند .
موضوع ستاره دار در زمان اقاي معين درست شد سال 80 يعني زمان دوست جناب اقاي موسوي که امروز هم حمايت مي کند از اقاي موسوي آنها امدند از کارشناسي ارشد دربرابر قبولي ها يک ستاره مي زدند يک ستاره يعني شما دراموزش مشکل داريد، پرونده کم است نقص دارد برو بر طرف کن، دو ستاره يعني شما يک مشکلي درکميته انضباطي داشتيد تخلفي داشتيد مراعات کنيد اين در زمان جناب اقاي معين وضع شد درهمان سال اول اين دولت منتفي شد ما نفي کرديم گفتيم اين توهين به دانشجو ست وزير علوم ما اين را برداشت ان وقت جالب است اقاي موسوي بجاي اينکه به دوستانش انتقادبکند به ما انتقاد مي کند .
من واقعا متاسفم چطور اينجور شما قاطع قضاوت مي کنيد .شما مي رويد دور شما جمع مي شوند ما هم مي رويم مردم جمع مي شوند حرف مي زنند ديروز بنده در مشهد بودم اين چند صد هزار ادم اينها مردم اين مملکت نيستند .چرا شما خيال مي کنيد انها که براي شما جمع مي شوند فقط ادم هستند و مردم ايران هستند اتفاقا شما داريد مردم را جدا مي کنيد شما داريد ، اينها را نگاه کنيد من اينها را اوردم براي اينکه مشاهده کنيدشما فرموديد کتاب بله بنده باشما هم نظرم نامه هم نوشته ام به وزير ارشاد تذکر هم دادم امارهاي ما هم نشان مي دهد نسبت به دوره اقاي هاشمي و خاتمي ما کمترين ميزان را داشتيم ازنظر کنترل من ان را هم قبول ندارم البته نامه مکتوب من خطاب به وزير ارشاد هست .
اما جناب اقاي موسوي جنابعالي هشت سال نخست وزير بوديد تنها يک روزنامه منتقد وجود داشت انهم ازسال 64 راه افتاد، که هفته اي يک يا دو نقد اقتصادي برشما مي نوشت که امار ارقامي که من اينجا دارم الان ان نقد ها را تاييد مي کند که خواهم گفت .
چه فضايي شما برايش درست کرديد خود جنابعالي چند بار عليه ان يک روزنامه صحبت کرديد. من متن سخنراني شما را دارم خواهش مي کنم مراجعه کنيد حافظه تاريخي نبايد از دست برود که جنابعالي گفتيد که شما در خط دشمنيد. شما داريد ضد انقلابي عمل مي کنيد. شما داريد ضربه به کشور مي زنيد درحاليکه ان گزارشي که ان روزنامه نقد کرده بود گزارشي بود از برنامه وبودجه خود جنابعالي ،امده بود رفته بود در کميسيون کشاورزي مجلس يکي ازافرادي که مرتبط بود ان را گرفته بود يک نقدي رويش نوشته بود .
اينقدر فشار اورديد تا بخشي از ان نقدها تعطيل شد اما اينها را ببينيد اينها چهار سال تيتر توهين هايي است که به من ودولت شده است ، تهمت ها بنده اين ها را تحمل کردم شما در سخنرانيهايتان بنده را به ديکتاتوري متهم کرديد اين ديکتاتوري کدام ديکتاتوري است زمان اقاي هاشمي هم همينطور بود اينکه شما مي گوييد باهم مقايسه نکنيد اتفاقا بايد مقايسه کنم زمان اقاي هاشمي يک روزنامه منتقد من کاري به مواضع ان روزنامه ها ندارم شخص رييس دولت بارها عليه ان روزنامه موضعگيري کردتا بالاخره صدايش را انداخت در زمان اقاي خاتمي هم که معلوم بود کسي مگر مي توانست يک کلمه انتقاد کند همان علمايي که جنابعالي مي فرماييد يکي شان يک اظهار نظر کرد کاريکاتورش را کشيدند که ما بعدا ديگر نداشتيم که عليه علما کسي کاريکاتور بکشند.
حالا اينکه من مي گويم،آقاي موسوي،آقاي هاشمي و آقاي خاتمي حرف درستي است.
شما سخنراني دخترآقاي هاشمي درجلسه اي که همسرشما وجناب آقاي خاتمي هم حضور دارند را ببينيد. ايشان قشنگ تشريح مي کند و مي گويد : دوره اصلاحات ادامه راه سازندگي است. دراين دولت آسيب ديده است . ما آقاي موسوي را مي خواهيم براي اينکه استمرار همان راه است. يعني اشرافيتي که جناب آقاي هاشمي دراين کشور پايه گذاري کرد ، قرار است ادامه پيدا بکند.
الان نگراني . آقاي موسوي مردم هم مي دانند . جنابعالي فرموديد افتخارمي کنيد به حمايت آقاي هاشمي . معنايش چيست. بالاخره يک معنايي دارد.باور ما اين است که صحنه گردان اصلي آقاي هاشمي است.
بالاخره ما مي بينيم رييس ستاد انتخاباتي چه کسي است واينها کجا مي روند وجلسه مي گذارند و چگونه ارتباطاتشان را برقرار مي کنند.
شما نفرماييد که ارتباطي نيست. مگر مي توانيم چشمان را ببنديد مگرملت مي تواند چشم خود را ببندد.اين حلقه ها چه شده است.
دراين دولت چه خبراست ؟ اينها فقط تيترهاست.320هزارتيتر توهين آميز عليه دولت. ما نه يک روزنامه اي را بستيم. نه فشارآورديم. هنوز هم دارند مي نويسند و به حمايت ازشما عليه ما بدتردارند مي نويسند.
بحث هاي فراواني کرديد شما عليه اين دولت. ما مي خواهيم مقايسه اي داشته باشيم بين سه دولت که يادمان نرود چه بود درسه دولت . امروزچي شده است . شما فرموديد رابطه با روحانيت. شما بالاخره چند بار رفتيد پيش مراجع . عددش را بگوييد که بنده ومردم هم بدانيم. رابطه اين دولت با علما رابطه بسيارخوبي است. شما چه ادعايي مي کنيد. معنايش حريت نيست. نقض حريت نيست . رابطه رابطه بسيارخوبي است ولي من تعجب مي کنم . کساني که نگاهشان و نظرشان را نسبت به مسايل اصلي وفکري بيان نکرده اند چطورمي روند روي اين مسايل جزيي انگشت مي گذارند و مي خواهند نتيجه کلي بگيرند. شما دولت را به بي قانوني و ديکتاتوري متهم کرديد. دوره خودتان را يادتان هست، جنابعالي آقاي موسوي . بر خلاف قانون اساسي آن حداقل اختيارات رييس جمهوري را با فضا سازي سياسي از او گرفتيد.
شما بايد وزيران خودتان را مي برديد رييس جمهور تاييد بکند. براي اينکه اختلاف نظرداشتيد کاري کرديد امام وارد شد و امام يک گروهي را گذاشت براي اينکه وزرا تعيين بشوند. يعني عملا اختيار رييس جمهور از دست رفت.
دربين نمايندگان مجلس کسي آيا جرئت داشت عليه شما حرف بزند. يادتان هست که دوستانتان چه کردند. يکبار نمايندگان به شما راي منفي دادند. راي هم مخفي بود. اسامي اينها را رفتند استخراج کردند، اعلام کردند . اينقدرعليه اينها اسلام آمريکايي ، اسلام آمريکايي گفتند که بعضي ازاينها اصلا خانه نشين شدند.اين فضاي تحمل. دولت بعدي هم همان است.
شما مي گوييد نظر نظام آن بوده است . خوب الان نظرنظام اين است . شما چرا خودتان را جاي نظام مي نشانيد. بنده موضع گيري کردم عليه ماجراي هولوکاست . رهبري هم تاييد کرد. ملت هم تاييد کردند. کي هست اينجا توي نظام که مي گوييد نظام تصميم ديگري گرفته است. اگر از ديد مردم صحبت مي کنيد . بالاخره مردم درشرايط مختلف مواضع خودشان را اعلام کردند . شما دولت را به بي قانوني متهم کرديد. من نمي خواهم وارد اين بشوم که 95 ميليارد تومان ازحساب بانک مرکزي دردولت شما بدون مصوبه مجلس برداشته شد . درتعطيلات تابستان وقتي مجلس آمديد دعوايي درکشور درست شد.
مجري برنامه : آقاي احمدي نژاد وقت شما تمام است.
احمدي نژاد : ده دقيقه تمام است ؟ پس يک جمله را اجازه مي دهيد بگويم .
احمدي نژاد خطاب به موسوي گفت:من مي خواهم يک مقدار راجع به اين مدارک دانشگاهي صحبت کنم . شما آقاي خاتمي را دکتر خطاب کرديد. مي دانيد طبق مقررات ما کسي مي تواند خطاب دکتر بشود که دکتراي قطعي دانشگاهي داشته باشد يا حداقل امتحان جامع را گذرانده باشد . ايشان ليسانس فلسفه است، محترم هستند. اما بالاخره شما بيان کرديد. آيا من مي توانم راجع به پرونده آموزشي يک خانم صحبت کنم . بگويم؟
مجري : آقاي احمدي نژاد وقت شما تمام شد.
احمدي نژاد : دوربعد صحبت کنم .
مجري : بله . دوربعد . خيلي متشکرم.
ميرحسين موسوي گفت: بنده مي خواهم بگويم يکي ازمشکلاتي که درکشور ما الان هست شبيه همين روشي است که الان دراين صحنه با آن روبرو هستيم . مثل پرونده سازي . دنبال يک واژه هايي گشتن. مثلا مسايلي مثل وزير کشور و دولت را داريم که اگررييس دولت نمي دانسته که اين فوق ديپلم هست و خودش را دکتر جا زاده خوب اين نشان مي دهد که ضعف اطلاعات داشته است و اگر فکر مي کرده دارد و... خوب آن يک معناي ديگري دارد که خداي نکرده ذهنم نمي خواهد آنجا برود و بعد ما مي آييم براساس اين هم درمقابل مجلس قرارمي گيريم، هم درمقابل مردم قرارمي گيريم و يا پايان نامه هاي دانشجويان را به عنوان خلاف کاري قلمداد مي کنيم. بعد همين فرد را آنقدر مورد اعتماد خودمان قرارمي دهيم که برخلاف قانون يک معامله چند ده ميليارد دلاري ، موقعي که ايشان وزير کشوراست دردفتر ايشان مشغول مذاکره و گفت وگو مي شود که مسايل آن درروزنامه ها مطرح شد .
بعدا نوبت به يک معاون ديگر ايشان رسيد. يک روز من از جلوي وزارتخانه رد مي شدم ، رفتم دوستم را ببينم ديدم که اينها مشغول مذاکره با رييس فلان کمپاني هستند و من هم وارد بحث شدم.
خوب تمام اينها نوعي از ظن را در جامعه ايجاد مي کند که خيلي ناراحت کننده است ويکي از دلايل اين مشکلاتي که دولت فعلي پيدا کرده همين نوع رفتارهاست . بعد وقتي که مقاومت هم کارسازي ندارد بعد يک وزير ديگر مطرح مي شود که هنوز پرونده اي دارد در رابطه با اردبيل. خودش يک محل سوال است واين ثروت چند صد ميليارد توماني . بعد در حساسترين پست گماشته مي شود برخلاف خط و روشي که حضرت امام ترسيم کرده بود که وزيران را از بين چه کساني انتخاب بکنيد.
حالا من خيلي سريع برمي گردم به همان چيزي که ايشان به عنوان قانون گريزي به آن اشاره کردند. بله ، يکي ازدلايل اصلي حرفهاي من هم همين است . چرا که بنده معتقدم که اسبتداد صغير به دليل پشت کردن به قانون پيش َْآمده است . بنابراين عادت دادن مردم مقدمه اش اينجور شد که مي شود قانون را شکست.
رضا خان دراين کشور موقعي روي کارآمد که مردم را بتدريج عادت دادند به اينکه قوانيني که مجلس مي گذراند براساس هرچيزي، حالا حقوق بشر بگيريم و...، پشت سرگذارده شد. بنابراين من اينجا موارد بسيارسنگين وزيادي دارم مبني براينکه دولت نه يک مورد نه دومورد، بلکه بارها بطور علني در مقابل قانون ايستاده است و اين بودکه من واقعا احساس خوف کردم.
بنده نمي خواهم بگويم که ايشان خداي ناخواسته مي خواهد خودش ديکتاتور باشد ولي فرض بکنيد که هشت سال يک دولتي بيايد واين قانون را رد بکند و بگويد خوشم نمي آيد. آن يکي را دوست ندارم. آن يکي به نفع کشورنيست .آن يکي اختيارات مرا محدود مي کند.
خوب درآنصورت چي درکشور باقي ماند ، اگر همه مردم کرخت بشوند وعادت کنندکه براي مدت هشت سال قانون اجرا نشود.
بنده اينجا به خودداري از اجراي برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي اشاره کنم ، بنده نمي دانم که دولت مي تواند که با يک قانون اينطور رفتار بکندخوب يک قانون ديگري را بايد جانشين بکند و ببرد مجلس و تصويب بکند تا بتواند از ان بگذرد.
انحلال غير قانوني شوراي عالي و خودداري از اجراي مصوبه مجلس وهمچنين مصوبه تشيخص مصلحت، دولت پايش را دريک کفس کرده که من اجرا نمي کنم دوست ندارم حالا هزاربهانه مي اورد من فکر نمي کنم از مجمع تشخيص مصلحت ما ديگر مرجعي بالاتر داشته باشيم که راي رهبر انقلاب هم پشت ان هست و حتي انقدر مهم است که براساس مصلحت مي تواند از مشکلاتي که شرعي داريم فراتر برود وانجا همه تصويب کردند، مصوب شد که هيجده تا از اين شوراهايي که دولت منحل کرده به جاي اساسي خودش برگردد و دولت هنوز هم که هنوز هست اين را اجرا نکرده يکي شوراي پول واعتبار است بنده به مردم مي گويم که اين تورم 25 درصدي يک دليلش همين عدم برگزاري شوراي پول واعتبار است يک دليلش اين هست که دولت مي خواهد تمام اين اختيارات بانکها و تمام موسسات زير دست خودش باشد کسي دخالت نکند، نماينده دادستاني نباشد، نماينده بخشهاي مختلف نباشد نماينده بخش خصوصي نباشد خوب نتيجه اش اين تورم واين وضعيت اقتصادي مي شود که همه دادشان بالا است، صنعت درحال خوابيدن ، تورم 25درصد واين نتيجه اش است ونقدينگي دو ونيم برابر وضعيتي است از زمانيکه دوستان دولت را در اختيار گرفتند ، هزينه کردن غيرقانوني از بودجه عمومي که بنده نمي خواهم اين مسئله را بگويم ،مي گويم به صورتجلسات مجلس نگاه کنيد و گزارش ديوان محاسبات عمومي که يکي از مهمترين سازمان هاي نظارتي کشور است .
انحلال سازمان برنامه و بودجه که مستندات قانوني آن هست بنده دراين زمينه حساسيت دارم دليلش اين است که من حسي داشتم زمان مسووليت خودم که يک عده اي ممکن است با برنامه مخالف باشند يک عده از اول انقلاب با برنامه مخالف بودن مي گفتم شما بخدا توکل کنيد بالا نعمت خدا مي ريزد بر سرشان اصلاخوششان نمي امد مي خواستند تک روي کنند.
به همين دليل احساس خطر ، بنده در مجلس بازبيني قانون اساسي سخنگوي بخش کميسيون اجرايي بودم مسئله امور استخدامي و برنامه و بودجه مخصوصا پيشنهاد بنده است که در قانون اساسي ما بيايد جالب اينجاست تنها سازمانهايي است که در قانون اساسي امده ، خوب دوستان امدند اين را منحل کردند وتبديل کردن به يک معاونتي که يقينا هيچگونه اختياراتي نمي تواند داشته باشد.
زير پا گذاشتن قانون ماليات مستقيم اگر لازم باشد جزيياتش را بنده بخوانم ودستور توقف اجراي قانون ماليات برارزش افزوده که اصلا دراختيار دولت نيست که چنين کاري انجام بدهد .
عدم اجراي قانون مديريت خدمات کشوري ، من ليستي مي خوانم و مراحل بعدي ممکن است دانه دانه بگويم، الحاق غيرقانوني سازمان حج وزيارت به سازمان ميراث فرهنگي وگردشگري ،وقتي رهبري دخالت کردن اين مسئله برگشت آن هم بصورت صريح درصورتي که مشخص بود اين کار غير قانوني است ونمي بايد صورت بگيرد.
بي اعتنايي آشکاربه احکام قانون دادگاهها، بنده يک موردي دارم ، وزير علوم درمقابل ديوان عدالت اداري که حکم داده و صريح مي گويد اصلا اين کار را نکند اما افتخار مي کند و مي گويد که من به اين رييس دانشگاه که فردي انقلابي و جانباز بود گفتم در صورت اخراج نيز با ورود اين متخلف به دانشگاه مخالفت کند و در مورد اين موضوع رسانه ها به حمايت ازرييس دانشگاه نپرداختند. بعد اينجا گفته شده چطور شده چند بار گفته شده که وضعيت اين استاد چه هست ايشان صريحا اين نامه را نوشته خوب ايشان ممکن است با اين فرد مخالف باشد برود از راههاي قانوني راه حل پيدا کند که نباشد در انجا ولي بي اعتنايي اشکار به مدرک جعلي اقاي کردان و حمايت و نقض اشکار قانون ممنوعيت تصدي بيش از شغل است
من فکر مي کنم که دوستان عوض اينکه بروند پرونده سازي کنند وچيزهايي که جواب دارد دنبال اين مسايل بروند بهتر است، بروند دنبال حل مسايلي که مشکلات کشور را حل بکنند وکشور را نجات بدهد از بحرانهايي که هست بنده واقعا صادقانه و بدون هيج نوع شيله وپيله يکي ازدلايل اصلي يکي ازمهمترين انگيزه هاي من از ورود به صحنه انتخابات همين مسايل گريز از قانون بوده، مي خواهم به مردم اين را بگويم که اگر دولت چند بار نه يکبار گويد اشتباه کردم ولي دايم اين را روش ادامه دهد از جايي که با سليقه اش مخالف است درمقابل قانوني که مجلس تصويب کرده آن هم مجلسي که تا اندازه زيادي با خود اين رييس جمهوري کاملا همسو است بايستد بعد از يک مدتي مردم به اين مسئله حساسيت خودشان را از دست مي دهند ايا اجساس خطر براي کشور نمي کنند ايا کشور روي پاي خودش مي ماند؟
مجري : اقاي موسوي 30 دقيقه و 51 ثانيه صحبت کردند و آقاي احمدي نژاد 34دقيقه و17 ثانيه.
احمدي نژاد گفت :من بايد دوباره تکرار کنم آن جمله قبلي را درباره قضاوت هاي جناب اقاي موسوي ، اين دولت قانون را زير پا گذاشته، شما استنادتان فقط به يک مصوبه مجلس است آن هم قانون شوراهاست، شوراي نگهبان مي گويد اين خلاف قانون اساسي است مجمع تشخيص مي پذيرد اگر شما مي خواهيد قانون را اجرا کنيد و واقعا معترضيد شما دو خط بنويسيد به ديوان عدالت اداري ما قانون داريم که اگر دولت برخلاف قانون عمل کرد مي ايد باطل مي کند.
بگذاريد دوتا عدد بدهم .
مجري : اقاي احمدي نژاد شما 8 دقيقه بيشتر فرصت نداريد.
احمدي نژاد شما ادامه بدهيد سه تا چهار ساعت بگذاريد بالاخره آقايون دارند همه باهم حمله مي کنند و مي زنند، 45 دقيقه فرصت مي دهيد سه نفر در برابر يک نفر ،اشکال ندارد.
طبق اسنادي که ما داريم در دولت قبل تعداد مصوباتي که باطل شده است 303 تا است در دولت ما 157 تا ، مصوباتي که ا ز ما توسط ديوان عدالت اداري باطل شده 3/2درصد و دولت قبل شش ونيم درصد ، کي بيشتر تابع قانون است و اصلاحاتي که ما انجام داديم درايرادات مجلس بيشترين است اتفاقا ما داريم عين ان قانون مصوب مجمع را اجرا مي کنيم شما با دو تا حقوقدان صحبت کنيد توجيه مي کنند شما را اگر فکر مي کنيد واقعا ما داريم نقض قانون مي کنيم يک يادداشت مي دهيد ديوان عدالت اداري اين قانون اساسي ماست هرکس هرجايي بود اين را باطل مي کند و الا اينکه در فلان جا اين اتفاق افتاد بله يک کشور بزرگي است در گوشه و کنار در دوره شما مگر کم از اين اتفاقات افتاد ما دنبال پرونده سازي هستيم .
ماجراي کردان به اين ترتيب است که دردهه هشتاد يعي ازسال 70 به بعد اتفاقا در دوره اقاي هاشمي که حامي جناب اقاي موسوي است يک موجي درمديران درست شد که همه مي خواستند دکترا بگيرند دانشگاه ازاد هم پشت قضيه بود دکترا صادر کرد پشت سر هم يک موج درست شد کردان هم يکي مثل همان ها ، من در مجلس گفتم اين جور مدارک را من ارزشي برايش قايل نيستم استاد دانشگاه دکترا بايد کسي باشد شب نخوابي کشيده باشد زحمت کشيده باشد اين همه افراد درکشور دارند زحمت مي کشند براي درس من گفتم هيچکدام ازاينها را قبول ندارم ، مي شود فهرست را بياوريم چقدر از ادم ها دوره اقاي هاشمي وموسوي همينطور رفتند دکتراي قلابي گرفتند اقاي کردان هم يکي اش حالا يک دانه را روش انگشت گذاشتند. من در مجلس گفتم اين را قبول ندارم مدرک را بگذاريد کنار عملکرد ايشان را بياوريد راجع به يک کس ديگر که مي گويند صدها ميليارد من نمي دانم واقعا يک کسي بوده فرمانده لشکر بعد در دوره اقاي هاشمي و اقاي خاتمي رفته در کار اقتصاد پولدار شده زماني که پولدار بود من بهش گفتم بگذار کنار بيا تو دولت امد اما جناب اقاي موسوي بسياري ازمديران شما و اقاي هاشمي.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا